هر بار اومد عمرمو طولانیتر کرد اونی که هیچ موقع نبود غرق خیالم هر وقت میرفت من جوونم پیر میشد تاثیر داره رفتو آمدهاش به حالم احساس خوبی با خودش از در میاره هر چند گاهی کفرمو بالا میاره هر وقت اومد زندگیو آورد اما اون زندگی هم مثل اون آروم نداره اصرار کردم که بگه باشه میمونم تا زندگی پررنگ بشه تو خونم دستامو محکمتر گرفتو گفت ای کاش ی لحظه از آینده بدونم اصرار کردم که بگه باشه میمونم تا زندگی پررنگ بشه تو خونم دستامو محکمتر گرفتو گفت کاش از آینده بدونم دنیا شبیه آرزوهامه اگه اون یک دینا تنهایی رو از دنیام بگیره دنیا عجب جای قشنگی میشه وقتی بعد از رسیدن زیر لب دیگه نمیره دنیامو خیلی وقته که وارونه کرده زیر قدم هاش خونه رو ویرونه کرده تا که قراره که مردد باشه ای وای این رفتار اومد باش منو دیوونه کرده اصرار کردم که بگه باشه میمونم تا زندگی پررنگ بشه تو خونم دستامو محکمتر گرفتو گفت کاش از آینده بدونم